محل تبلیغات شما

وب لژیون علی رحمانیان



افرادی که انسان های خوب و متعادل و صالحی هستند خداوند در این دنیا خمرشان را میزان می کند اگر سیستم خمر خوب کار نکند انواع و اقسام بیماری می آید چون سیستم ایمنی تخت کنترل همین سیستم است و وقتی این سیستم خوب کار کند تا مریضی می خواهد ریشه پیدا کند سیستم ایمنی آن را رفع می کند.

 و چنان چه اعتیاد ژنتیک  باشد،ژنتیک در این قسمت به این شکل است؛ژنی که دوپامین را درست  می کند یا دینورفین را،آن ژن مشکل دارد ،این ها همه مربوط به سیستم ایکس است شخص بهترین نقاش یا موسیقی دان و.می شود و اگر خوب کار نکند انواع و اقسام بیماری های مالیخولیایی را می گیرد،این افراد چون بیوشیمی آن ها کم است به سمت اعتیاد کشیذه می شوند و چون این سیستم خوب کار نمی کند شخص نمی تواند ریلکس شود.



واقعا ایشان از فعالان کنگره شعبه شفا و لژیون نهم می باشند که دبیری اینجانب را به ایشان تبریک می گوییم

به راستی مهدی عشق است حتی گیج بازی هاش هم عشق  گویی از  یک فرهنگ دیگر آمده و خدایا شاکرم در لژیون نهم شفا به وادی نهم رسید.وتوانست با خدمت و پشتکار شال خوش رنگ سبز را به نشانه راهنمای تازه واردین به گردن بیاویزد ‌ آرزوی موفقیت و حال خوش برای مهدی عزیز

رسیدن هر چیزی از یک نقطه به نقطه دیگر را حرکت می‌گویند
مهندس دژاکام
سی‌دی (حرکت)
انسان در طول تکامل خود، همیشه مسافر است و خود بر آن آگاهی ندارد.
قسمت دیگری از سخنان مهندس دژاکام در سی‌دی حرکت
 
ارتقاء در سایه حرکت؛ آن هم حرکت رو به جلو است.
بخشی از سخنان مهندس دژاکام در سی‌دی حرکت

عرض تبریک و خیر مقدم به آیین نویدی برای ورود ب سفر دوم و خدا قوت و خسته نباشید ب راهنمای درمان علی اقای گل برای پرورش دادن و به ثمر رسوندن رهجو هایی چون سعید ک سفر اول رو ب سلامتی و با موفقیت پشت سر میزارن.خدا قوت پهلوان خسته نباشی دلاور.طعم شیرین رهایی گوارای وجود آیین و استاد علی رحمانیان



با عرض تبریک جهتِ  فرا رسیدن و گرامیداشت هفته اسیستانت ،ایجنت و مرزبانان  در این هفته  آنچه بر قلم من جاری میشود را تقدیم میکنم به عزیزانِ یاد شده و مسافران و همسفران کنگره60






سلام دوستان علی هستم یک مسافر.
نهار و خورده بودم باحالی خوش ناشی از عملکرد مناسب سیستم ایکس ومواد شبه افیونی ناب تولید جسم روی کاناپه نشسته بودم وبا کنترل تلویزیون بازی میکردم. اما در اون مکان فقط حضورفیزیکی داشتم وذهنم آرام و سبکبال در حال پرواز بود در تفکرات خودم غوطه ور بودم که آیا من همون علی چند سال پیش هستم ؟که در قعرتاریکی ها بودم.


اینجا کنگره 60 است . اینجا مرکز راهنمایی و آموزشی ویژه راهنمایی درمان اعتیاد است . اینجا یک مرکز علمی و تحقیقاتی در حوزه اعتیاد و مواد مخدر است و به منظور ارائه طریق به مصرف کنندگان مواد مخدر و خانواده های آنها برای رسیدن به درمان اعتیاد و رهایی از اعتیاد تشکیل شده است .
برای رسیدن به درمان اعتیاد ، اولین عامل مورد نیاز ، خواست فرد است که او را به حرکت در می آورد و باعث می شود تا فرد برای درمان اعتیاد خود اقدام کند .

ضلع‌هایمثلث تاریکی یا تخریب شخصیت عبارت‌اند از:

۱-احساسبی‌لیاقتی: توانایی‌هایی که هر فرد دارد و احساس می‌کند توانایی ندارد و این باعث می‌شودهیچ‌چیز دریافت نکند.

۲-احساسگناه: این افراد در زندگی دائماً دنبال متهم می‌گردند. مثلاً تقصیر فلانی بود کهمن معتاد شدم!

۳-احساستهدید: چنین افرادی دائماً به دنبال کسب احترام و جایگاه هستند که قدرت داشتهباشند تاکسی نتواند به آن‌ها آسیب برساند.

زمانیکه شخصیت انسان ضربه نخورده و سالم است به کسی اجازه نمی‌دهد تا احساسات او را تحتتأثیر قرار دهد ولی اگر شخصیت او آسیب‌دیده باشد با کوچک‌ترین تلنگر تأثیر می‌گذاردو از تعادل خارج می‌شود. احساساتی که در مثلث تخریب شخصیت به وجود می‌آید (بی‌لیاقتی،گناه، تهدید) مثل یک زخم می‌مانند که در صور پنهان انسان هستند و تا زمانی که شخص آن‌هارا درمان نکند خوب نمی‌شوند و گذر زمان هم نمی‌تواند آن‌ها را درمان کند و اگردرمان نکند نمی‌تواند به چرخه طبیعت برگردد. این زخم‌ها فقط با تغییر اندیشه، دیدگاهو تفکر قابل‌درمان هستند. زمانی که هر فردی بتواند زخم‌های شخصیت را در خودش پیداکند پنجاه‌درصد بیماری حل می‌شود. هنگامی‌که شخصیت انسان سالم است ارتباط خوبی باطبیعت و اطراف خودش دارد و این ربطی به دانایی ندارد با دانایی اندک هم می‌توانزندگی سالمی داشت.


در تاریخ 29/08/1398
با دستور جلسه تصاویر دو و سه از كتاب شصت درجه زیر صفر
خانوم الهام فرمودند  چون مهندس سفر و درمان خود را از نیمه ی زمستان شروع كردند این تصویر هم زمستان را نشان میدهد.
تصویر درختی را نشان میدهدكه پوسیده است و سمبل یا نشان دهنده ی درون و برون یك انسان آلوده است به مواد مخدر یا الكل كه درون آن آشیانه ی ات است و بیرون آن هم پوسیده و تباه این تصویر نشان دهنده ی ساختار جسم انسانی است كه كارخانه های آن منهدم و متروكه شده. البته با آغاز سفر دركنار درخت پوسیده  جوانه عای بسیار ریزی شروع به رشد نموده اند.  جوانه های شروع به رشد نشان دهنده ی سازندگی جسم است كه آغاز شده است كه در طول سفر به انسانهایی سالم و نیرومند تبدیل شوند و به همان نسبت درخت پوسیده  كامل از بین میرود و منهدم میشود و درختان اطراف هم نماد و سمبل انسانهای سالم و نیرومند و به دور از هر گونه آلودگی هستند .
در مورد تصویر شماره ٣ هم خانوم الهام فرمودند  در اینجا از آن درخت پوسیده  فقط چوب خارجی آن مانده و در گوشه ای دیگر درختان سالم سر به فلك كشیده اند  و همچنین جوانه های زیادی كه اطراف درخت  پوسیده رشد بیشتری كرده اند و در حال رشد و نمو هستند
اكنون در فصل  اواخر تابستان  هستیم و فصل بهار و بیشتر روزهای تابستان را در سفر گذرانده ایم و اكنون  تصویر به ما اوضاع درون و برون مسافر را برای ما به نمایش گذاشته است.  بیشتر پوسیدگیها و آلودگیها كه مر بوط به جسم مسافر و قابل مشاهده است به طور قابل ملاحظه ای از بین رفته و فقط  یك سوم آن فقط مانده است ات و موریانه های داخل درخت هم كه مربوط به درون مسافر است هم به همان میزان كوچك شدن درخت از بین رفته اند و از درون مسافر ما كوچ نموده اندو كم كم جوانه ها كه نماد رشد راه اندازی سیستمهای مسافر است كاملا قابل مشاهده هستند و از زمین سر بر آورده اندو در اینجا درختان سالم كه سر به فلك و تنومند كه از هر گونه آلودگی به دور هستند نشان داده شده اند كه برای مقایسه در تصویر آمده اندخانوم الهام فرمودند در این تصویر تپه ها نشان دهنده ی كتابها و سی دی ها و اطلاعات جهانبینی است كه مسافر در این راه دریافت و ذخیره میكند و جاده ها نشان دهنده طولانی بودن مسیر و راهی است كه مسافر باید طی كند  و همچنین جوانه ها میتوانند سمبل انسانهایی باشند كه در آینده از این راه و روش برای بهبودی خود استفاده میكنند 
پایان جلسه با دعای جلسه به پایان رسید

در اطراف ما نمونه هایی از شگفتی به طور فراوان وجود دارند.اما چون برای ما عادی شده اند نمیبینیم.مثل کره زمین که محل زندگی موجودات زنده است کره زمین یه سنگ است که در فضا معلق است .اگر در آفرینش ان دقیق شویم جای بس شگفتی است.چگونه است که ابهای روی زمین به بیرون نمیریزد؟ وچرا انسانها و موجوداتی که روی ان قرار دارند به بیرون پرتاب نمیشوند؟یا مثال شتر حیوانی که ماهها در بیابان بدون اب و غذا زنده میماند؟علت شگفتی کوهانی است که روی پشتش دارد برای او مخزن اب و غذا است.زمانی که تشنه یه گرسنه میشود واب و علفی در بیابان نیست کوهان انرژی ومواد لازم را به بدنش میرساند.یا مثال ساختمان بدن انسان که از شگفت انگیز ترین پدیده هاست سلول های بدن مدام در حال باز سازی هستند زبان الان ما با زبان یک ماه پیش ما یا یک سال پیش ما فرق دارند

یا مثال معجزه خاک.چگونه از یک مدل خاک انواع میوه میروید مثلا یک هکتار زمین را در نظر بگیرید که در ان هیچ کشاورزی صورت نگرفته از این خاک هم درخت سیب هم درخت البالو وانواع گیاهان ومیوه های دیگر میرویند.چرا همه از یک نوع میوه نمیرویند؟این هم از دیگر شگفتی های پیرامون ماست که اندیشه والایی پشت ان نهفته است واز یک قانونی پیروی میکند.

و اما مسئله دیگر شگفتی این است که حساب کتاب دارد اندیشه والایی پشت ان نهفته است.مثل کره زمین که در فضا در حال گردش است اگر در مدار خودش حرکت نکند زمین نابود میشود

و بدن ما هم از قانون خاص خودش تبعیت میکند اگر چربی بیش از اندازه در بدن جمع شود باعث چاقی میشود میگوییم از قانون خود خارج شده بدن دچار بیماری میشود.یا اگر از بلندی پرت شویم دست وپا و سرمون میشکنه چون بدن قابلیت ندارد که از ارتفاع بیافتد واسیب نبیند میگوییم صور اشکار داریم وصور پنهان .نقض قانون در صور اشکار مثل اعتیاد به مواد مخدر وچاقی که منجر به بیماری میشود.نقض در صور پنهان مثل دروغگویی وحسد ورزیدن که باعث اسیب دیدن روان وفکر میشود                 نویسنده.گلاره همسفر علی


خلاصهسی دی انتقال صفات

شخصیتهر فرد یعنی باورهای انسان نسبت به موجودیتش. اگر در درون انسان احساس بی‌لیاقتی وکم‌توانی باشد این احساس اجازه نمی‌دهد فرد توانایی و استعدادهایش را نشان دهد. شایداز هر ده نفر انسان چهار نفر این مشکل را داشته باشند. این احساسات القا نیروهایبازدارنده هستند. تنفس کردن، دیدن، شنیدن، خوردن و.مجموع توانایی‌هایی هستند کههر فرد دارد. هرکدام از ضلع‌های مثلث تخریب شخصیت در هر فردی باشد باعث می‌شود به شخصیتفرد ضربه بزند.


مراسم پیمان و اهداء شال کمک راهنمایی
دوشنبه آذر 1398 ساعت 20:00 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات 24 )
گزارش تصویری از مراسم بستن پیمان و اهداء شال کمک راهنمایی
مسافران و همسفران شعبه شفاء مشهد 98/09/  


ما در زندگی بایک امر مهم روبرو هستیم وان هم فرمانبری است.فرمان تمام قوانین ودستورات الهیست.میگویند فرمانبرداری کنید تا به فرماندهی برسید.اما به نظر من هر کسی فرمانبردار باشد.قطعا فرمانده است.زیرا فرمان اجرا نسبت به ان امر را خود شخص انجام می دهد.که در ادامه باعث ایجاد توانایی نسبت به انجام فرمانهای سخت تر ومسکل تر میشود .که شخص تبدیل به فرماندهی میشود که کمتر در کارش شکست باشد.اما مشکل این جاست که ما اکثرا خود فر مانیم.گر چه به خیلی از ارنگها ولباسها و اعتقادات در می اییم در ظاهر.ولی نسبت به فرامین بی اعتناییم ویا تاحدی انجام می دهیم که برایمان سودمند باشداصولا ما یا فرمان میبریم ویا نقض فرمان میکنیم.واین نیست که بگوییم ما یا فرمان میبریم یا نمیبریم.این چنین نیست.یا فرمان میبریم یا نقض فرمان میکنی. حال نکته اول.نقض فرمان خیلی به راحتی اتفاق میافتد و به اسانی ولی تاوان بسیار سنگینی دارد.

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

خوشحالم‌ پس از مدتی طولانی شمارا ملاقات می کنم مرا عفو کنید دیگر به سیم‌اخر رسیدم‌دراینجامنظور ازاین جمله اینست که وقتی انسان مسائل ومشکلاتش حل نمی شود وبه هردری می زند موفق نم شود ودر تنگنا است‌ و سیم اخر هم منظور همان سیم اخر در تار است که از همه سیم ها کلفت ترست که دیگر سیم ها پاره می شود وتار زن به سیم اخر می زند،   دریک جایی هست که انسان در تنگنا قرار می گیرد ودراین مرحله به آستانه آشوب میرسد که برای انسان وحتی اجتماع هم اتفاق می افتد درآستانه آشوب هست که وقتی انسان به این مرحله میر سد  منجر به قتل می شود و به عواقب ان که چوبه داراست وقاضی ودادگاه اصلا فکر نمی کند و نمی بیند و مصرف کننده مواد هم‌بعد از ترک های بی نتیجه هم به این مرحله می رسد میگه ول کن ما نخواستیم وممکن است برای همه ما پیش بیادودر این مرحله تسلیم‌شدن به مراتب بهتر است که بتواند راه حل عقلایی وخوبی پیدا کندوضرب المثلهایی که دراین مورداست که آب از سر گذشت چه یک نی چه صدنی دربعضی موارد ممکن است صدق بکند ولی در بعضی موارد هم خیلی فرق دارد یک نی با صد نی ازیک نی انسان زود می آید از اب بیرون ولی صدنی تا انسان رو ازآب بیارند بیرون وسط راه می میرد ویا جرم شکستن یک شیشه با صد شیشه مسلما فرق دارداینها مطالبی است که باید ازان نتیجه بگیریم.
افسانه‌ها می‌گویند نارسیس (یا نارسیسوس) چنان عاشق و شیفته‌ی چهره‌ی خود بود که وقتی به آب نگاه می‌کرد و تصویر خویش را می‌دید، دیگر نمی‌توانست سر از آب بردارد.

او آن‌قدر در همان‌جا ماند و در عشق خویش گرفتار شد که نهایتاً لاغر و نحیف، در کرانه‌ی همان رودخانه مُرد و در همان محل، گلی سبز شد که آن را نارسیس می‌نامند (ما هم به‌ آن نرگس می‌گوییم).

ربط دادن این گل به آن داستان، ظاهراً از این روست که گل نرگس شبیه چشم است و نارسیس، فقط چشم به خویش دوخته بود (در ادبیات فارسی هم مانند ادبیات رومی، تشبیه چشم به نرگس بارها تکرار شده است

چهارمین جلسه از دوره چهاردهم، از سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی عطّار نیشابور، ویژه مسافران و همسفران، روزهای پنج‌شنبه مورخ ۱۳۹۹/۸/۱، با استادی: کمک راهنمای محترم آقای علی ، نگهبانی: آقای سعید، دبیری: آقای علی، با دستور جلسه: "وم ایجاد دانشگاه"، رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

Tommie's notes linkdimilli گلچینی از همه چیز debardverdang زد ام یو میشه من رو به عنوان مامانت قبول کنی؟! ایران کارآفرین htenatbape toffnemeheads rotapascons